- واقف شده آمدن (فَ گَ دی دَ)
اطلاع حاصل شدن: بیاورم ناچار این حال را تابدان واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 156). دراین باب مرا حکایت نادر یاد آمد اینجا نبشتم تا بر آن واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 134). اینک نامه ها و مشافهه ها اینجا ثبت کنم تا بر آن واقف شده آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 208). رجوع به واقف شود
